زندگی با بودنش خیلی قشنگه

بخاطر مخاطب خاصم زندگی میکنم

یاد بگیریم

یاد بگیریم

از محبت دیشب پدر نگوییم در حضور کسی که پدرش در آغوش خاک آرمیده است..

یاد بگیریم

از آغوش گرم مادر نگوییم در حضور کسی که مادرش را فقط در خواب می تواند ببیند...

یاد بگیریم

اگر به وصال عشقمان رسیدیم میان انبوه جمعیت کمی دستانش را آهسته تر بفشاریم...

شاید امروز صبح کسی در فراق عشقش چشم گشوده باشد...

یاد بگیریم

اگر روزی از خنده فرزندمان به وجد آمدیم شکرش را در تنهاییمان به جا آوریم

نه وصف خنده اش را درجمع...

شاید کسی در حسرتش روزها را میگذراند..

یاد بگیریم

آهسته تر بخندیم شاید کسی غمی پنهان دارد

که فقط خدا میداند..


[ بازدید : 353 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ چهارشنبه 8 خرداد 1398 ] 2:18 ] [ mostafa ]

[ ]

فرق بین مادر و پدر

چه فرقی بین مادر و پدر وجود دارد؟

بسیار مرا به تعجب آورد

فرق پدر و مادر

کسی که از زمانی که چشم باز میکنی تورا دوست دارد مادر است

و کسی که دوستت دارد بدون اینکه ظاهرکند پدر است<به او جفا می کنی>

مادر تو را به جهان تقدیم می کند

پدر تلاش می کند که جهان را به تو تقدیم کند<<به سختی می افتد>>

مادر به تو زندگی می دهد

پدر به تو می آموزد چگونه این زندگی را احیا کنی<<به تلاش وادار می کند>>

مادر تو را 9ماه در رحم خود نگه می دارد

پدر باقی عمر تورا حمل می کند<<و متوجه نیستی>>

مادر به وقت تولدت فریاد می کشد صدایش را نمی شنوی

و پدر بعد از آن فریاد می کشد <<از او گله می کنی>>

مادر گریه می کند وقتی بیمار می شوی

پدر بیمار می شود وقتی بیمار می شوی<<در خفا>>

مادر مطمئن می شود که گرسنه نیستی

پدر به تو یاد می دهد که گرسنه نمانی <<درک نمی کنی>>

مادر تو را روی سینه اش نگه می دارد

پدر تو را به دوش می شکد<<او را نمی بینی>>

مادر چشمه محبت است

و پدر چاه حکمت<<و می ترسی از عمق چاه>>

مادر مسئولیت از دوش تو بر می دارد

پدر مسئولیت را در وجود تو می کارد<<تو را به سختی می اندازد>>

مادر تو را از سقوط نگه می دارد

پدر می آموزد بعد از سقوط بلند شوی

مادر یاد می دهد چگونه روی پای خود راه بروی

پدر یاد می دهد چگونه در راه های زندگی حرکت کنی

مادر کمال وزیبایی را منعکس می کند

پدر واقعیت ها و تلاش ها را منعکس می کند

مهر مادری را هنگام ولادت حس می کنی

مهر پدری را وقتی پدر شدی حس خواهی کرد

بنابراین مادر با چیزی مقایسه نمی شود

و پدر تکرار نخواهد شد

پرودگارا هم چنانکه مرا پرورش دادن آنها را مورد رحم خودت قرار بده ...الهی آمین..

[ بازدید : 325 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ چهارشنبه 8 خرداد 1398 ] 2:10 ] [ mostafa ]

[ ]

امیدوارم همیشه لبخند رو لبتون باشه

آیا هنوز هم نیاموختی که اگر همه عالم قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند و اگر خدا نخواهد نمی توانند پس

به تدبیرش اعتماد کن به حکتمش دل بسپار به او توکل کن و بسمت او قدم بردار بی خیال نداشته هایت بی خیال

غصه هایت بی خیال هرچه که خیالت را ناارام میکند به من بگو ببینم

امروز نفس کشیده ای؟

پس خوش بحالت

عمیق نفس بکش

عمیق عشق را زندگی را بودن رابچش ببخش لمس کن

وبا تک تک سلولهایت لبخند بزن...........

[ بازدید : 316 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ سه شنبه 31 ارديبهشت 1398 ] 23:33 ] [ mostafa ]

[ ]

بخونیدش خیلی قشنگه...




پسره به مادرش گفت با اين قيافه ترسناكت چرا اومدی مدرسه؟ مادر گفت غذاتو نبرده بودی،نميخواستم گرسنه بمونی.پسر گفت ای كاش نمیومدی تا باعث خجالت و شرمندگي من نشی... همیشه از چهره مادرش با یک چشم خجالت میکشید.. چندسال بعد پسر در 1شهر ديگه دانشگاه قبول شد و همون جا کار پیدا کرد و ازدواج كرد و بچه دار شد. خبر به گوش مادر رسيد .مادر گفت بیا تا عروس و نوه هامو ببینم.اما پسر میترسید که زنش و بچش از ديدن پیرزن یه چشم بترسن.. چند سال بعد به پسره خبر دادن مادرت مرده .. وقتی رسید مادر رو دفن کرده بودن و فقط 1 يادداشت از طرف مادرش واسش مونده بود : پسره عزيزم وقتی 6سالت بود تو 1تصادف 1چشمتو از دست دادی،اون موقع من 26سالم بود و در اوج زیبایی بودم و بعنوان 1مادر نميتونستم ببينم پسرم 1چشمشو از دست داده واسه همين 1چشممو به پاره تنم دادم،تا مبادا بعدا با ناراحتی زندگی كنی پسرم .مواظب چشم مادرت باش .. اشك در چشمهای پسر جمع شد.. ولی چه دیر... سلامتی تمام مادرا لايك كنيد.هرکی مادرش رو دوست داره کپی کنه

.

⊙مامانم بابامو صدا زد که در شیشه سس رو باز کنه

پدرم بعد از کلی کلنجار نتونست

منم خیلی راحت درش رو باز کردم و گفتم :اینم کاری داشت؟؟

پدرم لبخندی زد و گفت:

یادته وقتی بچه بودی من در شیشه رو شل میکردم تا بازش کنی و غرورت نشکنه؟

بدجوری بغض گلمو گرفت..


سلامتی همه باباها

................واما ..................


به سلامتی همه مامانایی که هروقت صداشون کنیم

میگن:جانم!

و هروقت صدامون می کنن،میگیم:چیه؟ها...؟



به سلامتی مادرایی که می تونند تا 10 تا فرزندشونا

نگهداری کنند اما 10 فرزند نمی تونند

از یک مادر

نگهداری کنند!


به سلامتی مادرایی که با حوصله راه رفتن رو یاد بچه هاشون دادند ،

ولی تو پیری

بچه هاشون خجالت میکشند

ویلچرشون

رو هل بدند!



به سلامتی مادری که وقتی غذا سرسفره کم میاد

،اولین کسی که از اون غذا

دوست نداره خودشه!



به سلامتی مادر .

تنها کسی که وقتی شکمشو لگد می زدم

از شدت شوق می خندید!


به سلامتی

مادر که دیوارش

از همه کوتاه تره !!!!! خدایا هر کی این پست رو کپی کرد درد دلش رو رفع کن..

صحبتهای فرزندی در کنار قبر مادرش:


ﻗﻮﻝ ﻣﯿﺪﻡ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﺫﯾﺘﺖ ﻧﮑﻨﻢ ❗️

ﻗﻮﻝ ﻣﯿﺪﻡ ﺩﯾﮕﻪ ﻣﺴﺨﺮﺕ ﻧﮑﻨﻢ ❗️

ﻣﺎﻣﺎﻥ ﻗﻮﻝ ﻣﯿﺪﻡ ❗️


ﻧﮕﻢ ﺗﻮ ﺍﻓﮑﺎﺭﺕ ﻋﻘﺐ ﻣﻮﻧﺪﻩ ﻭ ﻗﺪﯾﻤﯿﻪ ❗️

ﻣﺎﻣﺎﻥ ﻣﯿﺨﻮﺍﻣﺖ...❗️

ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺗﻮ ﺑﺮﮔﺮﺩ❗️


ﻗﻮﻝ ﻣﯿﺪﻡ ﺷﺐ ﻫﺎ ﺯﻭﺩ ﺑﯿﺎﻡ ﺧﻮﻧﻪ ... ❗️


ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺗﻮ ﺑﺮﮔﺮﺩ ❗️


ﻗﻮﻝ ﻣﯿﺪﻡ ناراحتت نکنم ❗️


دیگه صدامو روت بلند نمیکنم ، ❗️

ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﺮﮔﺮﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺩ... ❗️


ﺷﺎﯾﺪ ﺍﯾﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﯿﻠﯿﺎ ﺑﺎﺷﻪ ❗️


ﺗﺎ ﺩﯾﺮ ﻧﺸﺪﻩ ﺧﻮﺩﻣﻮﻧﻮ ﺍﺻﻼﺡ ﮐﻨﯿﻢ

ﻗﺪﺭﺷﻮﻧﻮ ﺑﺪﻭﻧﯿﻢ ❗️

تا ﻣﯿﺘﻮﻧﯽ ﺍﯾﻦ ﭘﺴﺖ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺍﺷﺘﺮﺍﮎ ﺑﺬﺍﺭ


ﺷﺎﯾﺪ ﺧﯿﻠﯿﺎ ﺍﺯ ﮐﺮﺩﺍﺭﺷﻮﻥ ﭘﺸﯿﻤﻮﻥ ﺑﺸﻦ...


سلامتیه همه مادرای عزیز


که نبودشون اول بدبختی هاست.❗️




🌸 اگر مادرت هنوز کنارت است ↩️


او را رها مکن ↪️


و محبتش را فراموش نکن


وکاری کن که راضی باشد

چون در تمام زندگی فقط یک مادر داری و وقتی میمیرد ،


آنگاه ملائکه میگویند که


فوت شد آن کسیکه به سبب آن به تو رحم میگردد.❗️


مـــــــــ💝ــــــــــ💝ـــــــادر

🎸💝🎸💝🎸💝🎸 ‌

[ بازدید : 357 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ دوشنبه 31 خرداد 1395 ] 16:06 ] [ mostafa ]

[ ]

تقديم به عاشقان

می‌نویسم از تو ای زیبای من
می‌سرایم از تو ای رویای من
ای نگاهت سبزتر از سبزه زار
می‌نویسم بی قرارم بی‌قرار
پشت دیوار بهار
می‌نویسم مانده‌ام در انتظار
ای که چشمت خواب را از من گرفت
می‌نویسم خسته‌ام از انتظار
می‌نویسم می‌نویسم یادگار
من نمی‌دانم چه داده‌ای به من
که چنین دل را سپردم دست تو
یا چه بود در آن نگاه آتشین
یا چه کرد بامن دو چشم مست تو
من نمی‌دانم نمی‌دانم چرا
این چنین آشفته‌ام

[ بازدید : 383 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ يکشنبه 29 فروردين 1395 ] 7:18 ] [ mostafa ]

[ ]

تقديم به عاشقان

فاصله میان ما که کم نیست این تقدیر درد ناک اخر که پایانی ندارد.میان این اسمان

دستم قلم گرفت و زبانم نام زیبای تو را تکرار کرد .و در اخر جسم بی جانم به یاد تو


به زیر این خاک خواهد رفت.تو امدی و در جواب همه حرفهاین گفتی که دلم برایت


سوخت. سکوت کردم و در مقابل حرفت افسوس که نشنیدی حرفهایم راقلبم را در


زیر نگاهای دلسوزانه ات لهه کردی و در اخر معنی دوست داشتن را با رفتنت به من


اموختی و من باز هم در مقابلت سکوت خواهم کرد. سالهاست که با عکست در این

شهر زندگی کرده ام و میدانم سالها با این عکسهایت سر خواهم کرد.اخر اموختم

که تقدیر سوزناک من با تقدیر تو یکسان نیست. این از تقدیر سیاه من است که رفتی

میدانم.برای نرفتنت هیچ چاره ای نیست این را خوب میدانم .این قلب را برایت فرش


زیر قدمهایت می کنم ارام برو نگاهت را به زیر پاهایت بنداز این همان قلب عاشق من


است که به زیر پایت است عشق من با قدمهایت که از من دور می شوی به روزهای

بدون من فکر کن و ببین که من چه غریبانه مردم بدون تو حلالم کن و با تمام قدرت


گام بردار و به روزهای باقی مانده از عمر من فکر نکن.پایان عمر من نزدیک هست

[ بازدید : 378 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ يکشنبه 29 فروردين 1395 ] 7:16 ] [ mostafa ]

[ ]

تقديم به عاشقان

تو چه حسی بودی که به من پیوستی::

::و این گونه غریب مرا گسستی::

::نمیدانم تا کی به جاده تنهایی چشم بدوزم::

::نمیدانم تا کی به انتظارت بنشینم::

::نمیدانم این دل تا کی منتظر ترنمی از تو باشه::

:: نمیدانم تا کی چشمم به نمایشگر تلفن باشه::

تو رفتی و این دل عاشقتر شده::

تو رفتی که خاطراتمون برنگرده::

::امشب هم دلتنگتم نه مثل همیشه::

::بلکه بیشتر و بیشترتر از همیشه::

::امشب هم این دل خواهد گریست::

::ولی افسوس که دیگه کسی به یاد ما نیست

باور كن بدون تو ميميرم فقط يه اميد هست كه زنده ام::

[ بازدید : 357 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ يکشنبه 29 فروردين 1395 ] 7:14 ] [ mostafa ]

[ ]

تقديم به عاشقان

آنگاه كه تنهاي تنهايم به تو مي انديشم.به تو كه بودنت زيبايي بهار و نبودنت

غم پاییز را برایم زنده می کند چون اسیری در زنجیر عشق وتنها به امید تو


اسیر گشته ام. بدون تو زندگی برایم هیچ مفهومی ندارد و همیشه در کنارم

بمان تادرحصار تنگ آغوشت وبا محبت گذشته های دور را جبران کنم.اسیر

عشق توام مرا نگه دار. وبا تمام وجود فریاد می زنم:عاشقتم

[ بازدید : 368 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ يکشنبه 29 فروردين 1395 ] 7:14 ] [ mostafa ]

[ ]

تقديم به عاشقان

شب من خالی ست ، تنها هستم ، دست هایم را به آب چشمه می سپارم

و ویرانه های دلم رابه باد،خنکای چشمه،داغی دست هایم رامرهم می شود

ومرا به یاد دست های زیبای تو می اندازدهیچ به هنگام این بت پرستی ها،ذره

ای این دیوانه مانده در شب ، مانده در تاریکی و تنهایی و حسرت را به یاد می

آوری ؟ برای یک لحظه کوتاه ، یک چشم برهم زدن،که شده ازخودت می پرسی

که اکنون چگونه این عاشق منتظر،مجنون وار در بیابان دلتنگی سرگردان است

[ بازدید : 355 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ يکشنبه 29 فروردين 1395 ] 7:13 ] [ mostafa ]

[ ]

تقديم به عاشقان

من هیچ نمی خواهم ...

تنها صدایت را می خواهم تا موسیقی سکوت لحظه هایم باشد

نگاهت را می خواهم تا روشنی چشم های خسته ام باشد

وجودت را می خواهم تا گرمای قندیل آغوشم باشد

خیالت را می خواهم تا خاطره لحظه های فراموشم باشد

دست هایت را می خواهم تا نوازشگر بی کسی اشک هایم باشد

و تنها خنده هایت را می خواهم تا مرهم کهنه زخم های زندگی ام باشد

آری تنها تو را می خواهم ...

[ بازدید : 358 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ يکشنبه 29 فروردين 1395 ] 7:11 ] [ mostafa ]

[ ]

.











ســـــــــلام خوش اومـــــدی به وبلاگ خودتـــون مطالـــب رو بــخون و نــظرتــو بـــگو..مــــرسی از حــضورتون .

ساخت وبلاگ تالار اسپیس فریم اجاره اسپیس خرید آنتی ویروس نمای چوبی ترموود فنلاندی روف گاردن باغ تالار عروسی فلاورباکس گلچین کلاه کاسکت تجهیزات نمازخانه مجله مثبت زندگی سبد پلاستیکی خرید وسایل شهربازی تولید کننده دیگ بخار تجهیزات آشپزخانه صنعتی پارچه برزنت مجله زندگی بهتر تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
بستن تبلیغات [X]